نقيبي: “مي گويند فرهاد رفت.
مي گويند باز ما مرده پرستي كرده ايم و قدر يك عزيز در جمع را ندانسته ايم.
مي گويند هرچه هم حالا بگوييد جبران گذشته از دست رفته را نخواهد كرد.
مي گويم چنين نيست.
ما مرده پرست نيستيم. حداقل در اين مورد نبوده ايم. اين نام مرده پرست بودن را هم بگذاريد در ميان اصطلاحات زشتي كه ما اين روزها با نسبت دادن آن به خودمان احساس غرور مي كنيم.
مرد تنهاي ما چندان هم تنها نبود. آن گونه كه مثلا فريدون فروغي نازنين بود. هفته به هفته و ماه به ماه همه سراغش را مي گرفتند و درباره اش حرف مي زدند. دهها بارش را خودم شاهد بوده ام كه هوادارانش در هر صورتي قصد كمك داشتند و خانواده فرهاد اين كمكها را رد كردند. نگاه كنيد به همين دويست نامه اي كه چند ماهي است در كنار پندار جاخوش كرده است. نگاه كنيد به نوشته هاي نگارنده در ستون نوستالژيهاي نداشته و يادداشتهاي خدايار قاقاني در ستون مثلث ساز، صدا، غزل هفته نامه الكترونيك كاپوچينو كه در گوشه گوشه اش نام و ياد فرهاد است و شعرهاي شاعري كه اين روزها بد بر جوانان هموطنش مي تازد.
آقايان و خانومها... ما مرده پرست نيستيم. حداقل در اين يك مورد نبوده ايم. نام نيك ديگري – آنگونه كه دوست داريد - بر صفحات پربار دفتر زندگيتان نيفزاييد.“
..ميگم حالا اصلا با فرض مرده پرستي ..صدا و سيما ميمرد يه آهنگ از فرهاد بذاره؟....گيرم همون “وحدت“..گرچه شايد بد هم نشد.
۶/۱۸/۱۳۸۱
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر