۴/۰۶/۱۳۸۳

"خب..اينم از اين"
آقا انقدر دلم مي خواد يه بار اين جمله رو بگم و پا نمي ده!!
...پشت كي برد كه مي شينم اتوماتيك اخمام ميره تو هم..وقت ندارم..خيلي هم كند تايپ مي كنم..سر كار هم اگه باشم كه لازمه جدي به نظر بيام..اينجوريه كه وبلاگم از خودم هم يبس تره.

۴/۰۴/۱۳۸۳

...سلامتو بهم برسون..

۴/۰۲/۱۳۸۳

خفه نشوي بهتر است..كوه بهتر است..ساحل بهتر است..رنگ بهتر است..نور بهتر است..وقتي زير آبي،خفه نشوي بهتر است،به هر حال!
بوديم..تجربه كرديم..استفاده كرديم،كيف كرديم..حالا هم كه تا جر نخوريم ول نمي كنيم..الكل،تجربه خوبيست..آنقدر مي خوريم..مي خوريم- نه!نه انقدر كه بالا بياوريم-كه بميريم.

۳/۱۶/۱۳۸۳

هرچي خودمو محكمتر پرت مي كنم..باز كمونه مي كنم ميام زارت مي خورم تو سرم..
هي مي زنه مي گه تند تر برو..آخه الاغ! اين درشكه اي كه به ما بستي چرخ هاش مكعبه.
آدم اگه خودشو گروگان بگيره،سردار طلايي مياد وساطت كنه؟!

باليش*

باليش*
زمين سفته..واسه همين آدم بالش ميذاره زير سرش..هيشكي هم فكر نمي كنه با اين كار زمين از قبلش نرم تر مي شه..ولي خب..يه جورايي راحت تره..بعضي ها بالش پر دوس دارن ..بعضي ها ابري..يا مث مامان اوشين ممكنه دلت بخواد يه مكعب چوبي زير سرت بذاري..شايدم كلا بي بالش راحت تر باشي و زمين سفتو ترجيح بدي..
حالا تو اگه مي خواي برو مديتيشن كن..نماز بخون..زن بگير(شوهر كن!)..طلاق بگير..پول درآر..برو خارج..هرچي.....خيلي هم خوبه!
فقط يادت باشه داري بالشهارو بيشتر مي كني..زمين هنوز سفته

*يادم نيس مرتضي بود يا ممد كياني كه بالشو مي گفت باليش!

۳/۱۲/۱۳۸۳

ناز
"هر چقدر ناز کنی..ناز کنی باز تو دلدار منی..
ناز بکنی یا نکنی فرقی نداره واسه من...
نازی ناز کن که نازت یه سرو نازه!...
حالا ناز نکن قهر نکن لب ور نچین ای یار جونی
نازنکن بسه دیگه ناز نکن واسه من..
مینا ناز ناز ناز ناز ناز داره مینا...
دلی که دلدلر داره نازش خریدار داره...
حالا ناز ناز ناز نازتو بنازم..
طناز من ای ناز من ای ناز.."
بگیر و برو ..

واقعا این کلمه مصیبت عظمی است..همونطوریکه مشاهده می کنین موضع واحدی هم در قبالش وجود نداره..بر خلاف دکتر شریعتی(تو کویر احتمالا!) من فکر می کنم این اجنبی ها باید از نداشتن همچین کلمه ای خیلی هم خرسند باشن.
حالا فکر نکنین تو نمونه های غیر جواد (مثلا شعرای کلاسیک و اینا..)خیلی وضع بهتره..به نظر من که یکی از موانع دستیابی زنها به حقوقشون همین یه کلمه بلاتکلیف و تفاسیر بی شمار دور و برشه..

یادش به خیر ..بار اولی که این کلمه رو شنیدم چار پنج سالم بود ..توپمون خورد به دختر همسایه که دردش گرفت..می گفت خورد به نازم!!حتی به عنوان یه کودک کنجکاو هم از این کلمه و عواقبش در امان نموندم