۶/۱۳/۱۳۸۱

يه رفيقي كه هر ده نفر(و جديدا 5 نفر!) خواننده اين قضيه سراي الكترونيك احتمالا مي شناسنش،سخني گفته بود كه بايد زر گرفت:
(( آقا اين قضيه زن گرفتن ما هم يه جورايي مرامي شد!))..يادم نيست اثر الكل بود يا شور حسيني گرفته بودش يا صرفا مزخرف گفت..اما به نكته مهمي اشاره كرد!
..اينكه ما (ايرانيها..مردم جهان..همنسلان ما..يا فقط من و او!)از يه جور بيماري عجيبي رنج ميبريم..مثلا((رودربايستي كيهاني!))..خيلي از كار ها صرفا در مسير عادي وقايع،حتي بدون اعمال نظر تو انجام ميشوند..ميدانيد كه در مورد انتخابات گواتمالا حرف نمي زنم....
..انگار به صورت آگاهانه اي داري نقشي رو كه در فيلمنامه برات در نظر گرفته شده ،اجرا مي كني......و لابد در عالم مثل ميروي واسه خودت زندگاني خودت رو مي كني...

..تو اين زمونه و با اين سر و پيك نافرم و خود شيفتگي نامربوط....كم و كسريم اينه كه بزنم برم هيپي شم ،يهو!



..........
يه مطلب غير مرتبط: خودم واقعا فهميده ام كه ديگران ..و ديگران مهم را به خصوص..بسيار مي آزارم،و نمي خواهم.
..در عين حال در تك تك موارد..توي دلم..رفتارم درست بوده..
.....و شايد به دليل خود خواهي..حاضر نيستم داستان مرد خود خواه و اطرافيان خير خواه را باور بكنم ..

...اين مطلب رو هم گفتم كه بز اساس يه مقاله كه تو روزنامه خوندم اين وبلاگ كاملا جزو بلاگهاي درجه سه طبقه بندي بشه:
شخصي..خود شيفته..و در يك كلام خاله زنكي!......بدون هر گونه ((اطلاعات))مفيد!
..من كه در اين ،ترنت هيچ رسالت اطلاع رساني براي خودم احساس نمي كنم...چقدر ور زدم.

هیچ نظری موجود نیست: