تقارن نمايش فيلم “اين زن حرف نمي زند“ با قضاياي خانم افسانه نوروزي از يه جهاتي جالبه. فيلم قصه زنيه كه به اتهام قتل نامزدش(يا همچي چيزي) زندانه و در انتظار اعدام..پيرو يك حركت فرديني از جانب دوست نامزده و پذيرش مسئوليت قتل طرف خانوم (كه تا حالا ساكت بوده )مقر مياد و قضيه رو مطرح مي كنه..كه بعله! نامزده معتاد بوده و در پي بي غيرتي مضاعف ايشون،خانم مورد بحث توسط دوست آقاي نامزد مورد تعدي قرار مي گيرن..و ايشان در يك شرايط عصبي ناميزون دست به قتل شوهرشون(يا همون چيز!نامزد)ميزنن.. دختره تبرئه ميشه..آقاي فردين كمي زندون ميره و ماجرا ختم به خير ميشه. گذشته از اين كه پليس و دادگاه در طول فيلم نقش چنداني در بر ملا شدن حقايق ندارن(كه بي ربط هم نيس!) شرايط پرونده هم جالبه..دختره قبلا ازدواج كرده و شوهرش به شكل مشكوكي خودشو كشته..پرورشگاهي بوده..تنها زندگي مي كرده..رفقاي نزديك مقتول هم نمي دونستن كه اينا نامزد بودن..وجهه عمومي دلپذيري هم با اين اوصافي كه گفتم نداشته ..ضمنا ايشون اساسا كسي غير از اوني رو كه بهش تجاوز كرده به قتل رسونده.. با همه اينا مشمول رافت اسلامي و اينا شده.
مقايسه اين دو مورد (واقعي و مجازي)از اين لحاظ جالبه به نظر من كه شرايط اين زني كه حرف نمي زنه از جميع جهات مشكل دار تر از همين خانوم نوروزي بداقباله. با همه اينا شرط مي بندم اگه ته فيلم به اعدام لاله اسكندري ختم مي شد(كه ضمنا چهره باحالي داره!)دادگستري در فيلم رو به جرم اهانت و خدشه دار كردن چهره قوه قضاييه قطعا تخته مي كرد.
درحاشيه: 1- اينهايي كه گفتم ابدا به معني خوب بودن فيلم نبود 2-يادمون نره!..ما اهل جايي هستيم كه رقاصاش رو به موندن در مملكت محكوم مي كنن
با تشكر از kid سرباز گمنام امام زمان!
۷/۱۷/۱۳۸۲
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر