آقا من يه فرضيه اي دارم ،كه البته چيز مهمي نيس.
فرض كن تو امريكا باشي!مثلا رييس CIAاي چيزي..چه جور جاسوسي به دردت مي خوره؟تو ايران مثلا؟
يهودي ها؟..شعرا؟..نويسندگان ادبي؟...اينا كه اطلاعاتشون به درد خودشون هم نمي خوره!
حالا ما يه بابا يي داريم كه در طول جنگ در قرارگاه خاتم الانبيا بوده..(مركز هماهنگي عمليات ارتش وسپاه) يعني اطلاعات خالص و مفيد! اونم بدون مسووليت اجرايي مث فرماندهي عمليات و اينا!
درست وقتي ورق جنگ برگشته و امام هم راضي به صلح شده(به گفته آقايان هاشمي و يزدي)مي ره و آفا رو راضي به ادامه مي كنه..و با تهاجمي شدن جنگ توسط ايران راه اومدن ناواي امريكايي به خليج فارس وا ميشه!..آدم موثريه،نيس؟
بعد جنگ رييس سپاه ميشه تو اون سالهاي حساس(چه سالي حساس نيس تو اين مملكت؟!)..اگه با امريكاييها دوس مي شد اون موقع سقف حركات محتمل خركي سپاه رو كاخ سفيد تعيين مي كرد..مي صرفيد نه؟
بعدش كه اصلاحات و اين حرفا راه ميفته ديگه وجهه سپاه مث سابق نيس ..مي زنه بيرون كه كار فرهنگي كنه ،از بد حادثه اما (لابد چون خوشخط بوده)ميشه دبير شوراي مصلحت نظام..مركز رايزني هاي خيلي سطح بالا..من كه گاهي فكر مي كنم جز مذاكرات و چك وچونه هاي پشت پرده مجمع ديگه ساير اطلاعات مهمو همه مردم تو خيابون هم دارن!
زرتي پسرش ميذاره ميره امريكا ..آب از آب تكون نمي خوره
حالام كه ميگن چون تافل داره آقاي هاشمي فرستاده ايشونو برن با يانكي ها مذاكره كنن.
از اون طرف سايتش هم بر خلاف خيلي سايتاي جهت دار داخلي فرت و فرت اخبار مربوط به نا آرامي ها رو منعكس ميكنه..
من اگه جاي امريكاي جهان خوارفلان بودم يه جوري اين سردار دكتر محسن رضايي رو جذبش مي كردم..حالا من هي مي گم اين بوش خره..تو مي گي اين بوش يا باباش؟!
۳/۲۶/۱۳۸۲
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر