۵/۰۹/۱۳۸۱

عرض شود كه :بازم راديو!..يه بابايي داشت در مورد مديريت كيفيت در خانواده حرف ميزد..با واژگان رايج اين حرفه و اينا..مثلا اينكه پدر خاتواده بايد جلسات بازنگري مديريت تشكيل بده و اقدام اصلاحي تعريف بشه و اين جور حرفها...كاملا سيستماتيك!..ميگم در اين صورت قضايا يه جورهايي ميشود فرض كن:اگه يه مشتري داخلي(پدر مثلا)از يكسري خدمات ارايه شده(توسط مادر فرضا)ناراضي باشه،و امكان بهبود هم تباشه(به دليل يايسگي يا..)اونوقت منطقا بايد اين خدمات outsource بشه...كه با اسلام هم جور در مياد......حتي TQM هم با اسلام همخواني داره!!
اينو هم بگم سر دلم نمونه خداي نكرده...(جزو مكاشفات بديهي اخيرمه!)..((علاقه))و((نياز))يه جورايي مث دو تا بيماري ميمونن ،با علايم باليني مشابه..والبته دلايل پزشكي كاملا متفاوت
...ضمنا در اين موارد داروي اشتباه هم زياد تجويز ميشه...
..من تو ماشين اغلب راديو پيام گوش ميدم...((490 مليارد ريال به امور راههاي استان گيلان اختصاص يافت..))..كجاي دنيا روزي بيست بار خبر تخصيص رديف بودجه هاي دولتي شو تو راديو اعلام ميكنه؟..اصلا xمليارد ريال بابت فلان كار چه ربطي به چي داره؟!...خبرنگاري هم شغل راحت و بيخطريه وا..!
سردار ذوالقدر در جمع بسيجيهاي صدا وسيما گفتن:((.. 10000000 بسيجي آموزش ديده آماده دفاع از كشور در مقابل تهديد هاي دشمنان هستن..))يعني مثلا از هر هفت نفر يك نفر..برام جالبه كه من براي نمونه حتي يكيشونو ـبگو دورادورـنمي شناسم....
ايشون همچنين گفتن:((..باعث خوشحاليه كه نيمي از كار كنان صدا و سيما بسيجي هستن...))...فكر كنم اگه دفاع كردنشون مث برنامه سازيشون باشه،همه بايد بريم درخواست مهاجرت بديم..لابد ارتش هم سالي 2000 تا كارگردان و تدوين گر و..ميده بيرون!

۵/۰۶/۱۳۸۱

(( لنگش كن..لنگش كن..))..خودت بيا لنگش كن!
سر كلاس نشستي ..هفت سالته...شاش داري ناجور...چهل تا از بچه ها ،تخم سگا، الكي به بهانه دستشويي رفتن بيرون..به تو كه مي رسه معلمه ميگه:((غلط كردي..بشين سر جات..اصلا تو از همه بدتري))...حالا بايد انقدر صبر كني و تحمل كني كه آخرش گند بزني به هيكل خودت و كلاس خانوم.
....بابا من بايد برم دستشويي.

۵/۰۵/۱۳۸۱

اگه همين الان شروع كني و243 ساعت غر بزني..بنالي..ودقيقا تشريح كتي كه كاينات و بشريت چطور دودره ات كردن،چي ميشه؟
..حد اكثرش اينه كه جامعه جهاني ((تاييد))ت ميكنه.
...خب؟!
ديدي يه عامل مشكوكي هست كه باعث ميشه يه جك جالب رو در عرض يه روز از 10 نفر آدم بي ربط بشنوي؟...صبح تا حالا همه دارن در باره خانه عفاف حرف مي زنن ...از خود
شبكه جهاني اينترنت تا آبدارچي هاي شركت...اصلا مزه اش رفت!!
اگر امروز بميرم...شك ندارم ..روي قبرم مي نويسند..:((كاش اقلا به دنيا آمده بودي....عوضي))..چه چيز هجوي مي نويسند...
چرا نمي نويسي؟.....حيرون ميدوني چيه //

چرا حرف نميزني؟.....من دارم حرف مي زنم،يه بند //

چرا مي خندي؟......چون متظاهرم..و چون جواب سوال بعدي رو نمي دونم //

چرا تو لكي؟....جوابشو نمي دونم //

چرا تو ناراحت نيستي؟.....اگه يه چيزو تو دنيا نفهمي هم آسمون به زمين نمياد //

چرا انقدر اني تو؟....دوس دارم،خوبه؟
اقا چرا تيم ملي فوتبال ثركيه 13نفر (از 23 نفرشون)نماز خون جدي ان؟...در حدي كه نماز جماعت برگزار ميكنن...و حقان شكور يه جورايي چون سر دسته اين جماعته كاپيتان تيمه....چرا بازي كناي تيم ما يكي در ميون عرق خور و خانوم باز در ميان؟..حتي صاحب خانه فساد؟!!...به نظر من اين موضوع به خرداديان و آژداپكان مرتبطه...در واقع جاي خميني و آتاتورك هر دو خالي!!

۵/۰۳/۱۳۸۱

فكر كنم من ايراني نمونه اي خوبي باشم....نگاه كن وضع خرابه،اختناقه،آزادي نيست و....بعد تحولي اتفاق مي افتد...بعد جامعه وارد مرحله سخت،حساس و بحراني ((گذار))- كه واقعا مي گذارد - مي شود.....بعد..بر مي گردد به شرايط قبل!..مثل مشروطه، مثل مصدق، مثل انقلاب و احتمالا اصلاحات....حالا شده وضعيت من...شايد براي حل يا هضم اين اوضاع تخمي بايد با حجاريان مشورت كنم!...

۵/۰۲/۱۳۸۱

افتضام.....نمي دونم چي بگم............چون چيز ديگه اي هم نمي دونم....
يه چيزي..ملت هايي كه مقصر جنگان..يا بازنده رسمي جنگ ها (مث آلمان)در مورد شهدا و قهرمانان جنگشون چكار ميكنن؟..فرضا رو قبر بهترين خلبان آلمانا چي نوشته؟...:((آرامگاه ابدي مرد بزرگي كه(با عرض معذرت)200 هواپيماي انگليسيهاي بعثي ملعون محترم رو ساقط كرد))...؟!
..در ولايات خارجه كارناوال ابزار هايي دارد..كاميون هايي كه خواننده ها ورقاص ها و بلند گو ها و.. را دور شهر مي گردانند.........ما با جنازه شهداي اسير اين شوخي زشتو مي كنيم..ابزار هاي تهييج مردمو اين جور وقتا به كار مي گيريم..بعضي هامون از حرفه شريف ريش كردن جيگر مردم اونم به شديد ترين نحو نون مي خوريم...مداحها(خواننده هاي كارناوال سياسي كردن همه چيز)با ژشت هاي.............چرا؟........................خوش اومدين..آره..خوش اومدين...................................................................
اينجا كه ايستاده ام ...شيرپلا پيدا نيست..قدم و لبخند ميزنم..((چارچوب))((چار ميخ)) شده.........شيرپلاي كهنه عزيزـخودخواهانه به شيرپلا فكر مي كنم ـ..و چون افسرده نيستم..قدم و لبخند مي زنم...همين.

۴/۳۰/۱۳۸۱

اين يك نقاشيه ...تصوير روح من است...منتهي وقت و امكانات نيست..و سر كار هستم و اينا..

لذا توضيحش ميدهم ..به جاي كشيدن..:خيلي خيلي خط هاي سياه و در هم و برهم..با ضخامت هاي مختلف كه تقريبا همه كادرو سياه كردن
.....يه چيزي مابين پيكاسو و مورديلو!..يا هشلهفت و مسخره شايد..
چقدر وقت ميذاري ..چقدر انرژي..اووووووووه چقد فكر ميكني..آرزو ميكني شبانه روز 48 ساعت بود و ميدوني كه فرقي نمي كرد..
تو رختخواب ..تو ماشين سر كار تو كفيشه تو خونه سينما همه جا ...با دقت وجديت وتعهد ادامه ميدي ..مي دونم منشا تحولات بزرگي براي بشريت بودي وخواهي بود
...چيز هاي مضحكي رو نمي توني عوض كني..چيزهاي كوچك ساده بديهي عيني هلو مضحكي رو نمي توني عوض كني..يه چيزي :ديشب نيم ساعت فكر كردم تا يادم بياد چي دوس دارم,:سيگار!(لابد چون تو خونه نمي كشم)... خيلي به نمي دونم كجاي اين قضيه خنديدم.......................................................... ................
...بساطيه به مولا!!
اين آخرين خزعبلاتم(كه سهوا چيني نوشته ام!)پاك نمي شود...مجله 40 چراغ در آخرين شماره(يعني8)يه مصاحبه داره با آقاي ذاكري سخنگوي نيروي انتظامي كه خوندنيه..البته هنوز رو سايتش نذوشته...سخنگوي نيروي انتظامي اصلا عبارت غريب و جالبيه

۴/۲۹/۱۳۸۱

معتاد...كميته كاهش تقاضا اينو در يابه..لطفا!...واقعا مشتالو مي باشد
فرض كن به جاي يكي دوتا خدا داشتيم
فرض كن به جاي بنده موكل خدا بوديم(سهامدارش حتي)

ببين دو تا خدا ميتونستن تو مرحله خلقت-مث شركتاي ژاپني- عقلاشونو رو هم بذارن و دنياي بهتري رديف كنن
يعد در مرحله اي كه دنيا داشت كارشو مي كرد باز مث شركتاي ژاپني شروع كنن به بازاريابي محصولاتشون
همين خدمات دنيوي مث قد و هيكل و قيافه و زور و هوش و...بگير بيا تا آب و هوا ومنابع طبيعي و غيره

اينجوري اقلا آيندگان من سياه و ريقو نميشن!

آقا چرا من وختي مث خر تو گل مي مونم بي مزه ميشم؟..
مشخص است كه ما يك زماني يك معلم ديني داشتيم كه توضيح داد (البته به استناد مراجع محكمي كه نام نمي برم)چرا خدا يكي است..((چون اگر دو تا بودند بينشان اختلاف ميافتاد ونميتونستن كار دتيا رو پيش ببرن))‍‍‍‍‍

تازگي فكر مي كردم غير از جهنم خداي ايرانيام با بقيه فرق داره..

خداي ما يكيه چون مث خودمون نمي تونه با يكي مث خودش كار كنه ‍‍‍..

شايد واقعا دليل مشكلات ما اينه كه خدامون ما رو مث خودش آفريده..عجيب و غريب ..خود محور و....حرف مرد يكيه ‍‍
كاري ندارم بوش چي گفته...اما واقعا با تظاهرات گسترده مردمي كي تو دنيا خر ميشه
اگه همين فردا يه چيزي مث وود استاك حتي با شركت اندي و ليلا فروهر تو تهرون راه بندازي كمتر از تظاهرات گسترده مردمي آدم مياد؟...سياست خارجي ما خاله بازيه جان خودم...
يه كم بي ربطه.. كانال لوس آنجلسي جام جم -وسط برنامه هاي دايمي اين كانالا..كه ميدونين
خود آشغالن-يه چيزي داشت:پر چونه

يه تلفن يه عكس مسخره پشت مجري ويه مجري زشت و بد لباس (كه تا اينجاش عاديه)به اسم بهروز پاكشير(كه غير عاديه كاملا!)

موضوع :سكس و روابط جنسي....خيلي مشتي و بي تعارف..وگاهي بي ملاحظه

...مساله سكس تو اين مملكت از دمكراسي و زلزله وحمله آمريكا هم مهمتره وخيلي هم جدي ميگم
...اين بحث شيرين رو ايشالا اگر عمرمون به دنيا باشه ادامه ميدم ودر هر حال ادامه هم دارد!
در مورد بهروز پاكشير هم خودم بعدا با شبو حرف ميزنم

۴/۲۶/۱۳۸۱

اين يكي دو روزه كلي بلاگ هاي فارسي رو جويدم(..مبتدي وفضول و ..)
آقا ما ايرانيها چقدر سياسي هستيم!
چقدر خوب مي نويسيم!
چقدر بامزه ايم!
چقدر چتيم!
....و چقدر ميگيم : ما ايرانيها(..يا اين ايرانيها!!..).. !
سجول عوضي هر وخ اينو خوندي بوق بزن..بوق
**** ..من ميگم خداوند متعال شباهت زيادي داره با بيل گيتس و مايكروسافت مربوطه...ما رو ول كرده تو يه دنياي به قول قدما آلفا ورژن ..
.از انحصاري بودنش هم نهايت سو استفاده رو ميكنه...بد ميكنه... ..هيچ فيد بكي هم نميگيره..
آقا ديشب در اتوبان همت با يك فروند زامياد فرد اعلا(با چراغ خاموش البته)روبرو شدم
ميگن (( در جهنم مار هايي هست كه از دستشون به اژدها پناه مي بري))
..در خيابان هاي تهران الاغ هايي هست كه از دستشون به طويله درخواست پناهندگي سياسي ميدي...
****

۴/۲۵/۱۳۸۱

عنوان مضحك فوق حاكي از احساس من نسبت به كشف ديرهنگام اين پديده قرن (blog)مي باشد.
به قول يه همكارم اينترنت جديدا خيلي وسيع شده!!..
اين جوري..