ببین !این که بگی واسه هر کاری یه روش متمدنانه وجود داره از بیخ غلطه..مگر اینکه به نظرت تمدن بشری به اون نهایت فرضی خودش رسیده باشه..که بعیده.برای بعضی کارا هنوز شیوه متمدنانه موثری ابداع نشده..به همین سادگی.
به هر حال ما که یارو رو با پس گردنی بیرونش کردیم...مرتیکه بی شرف!
۳/۱۰/۱۳۸۳
۲/۳۱/۱۳۸۳
نمدیّت
ببعی علفو می خوره..پشم در می آره ..آقاهه پشماشو می چینه..یه آقای دیگه ازش می خره..بعد خانوم پیره پشمارو از هم سوا می کنه..خانوم جوون تره(که چروک پروکه اونم!)پشمارو می ریسه..بعد یه عده آقاها پشمارو می مالونن..هی می مالونن..میشه نمد..
بعدش دیگه همین جوری سال های سال نمده تا یه روز ریقش در بره بندازنش دور.
فکر می کردم پشمیم.. بیراه هم نبود.. به نظرم یه مدته که دیگه.. نمدیم.
ببعی علفو می خوره..پشم در می آره ..آقاهه پشماشو می چینه..یه آقای دیگه ازش می خره..بعد خانوم پیره پشمارو از هم سوا می کنه..خانوم جوون تره(که چروک پروکه اونم!)پشمارو می ریسه..بعد یه عده آقاها پشمارو می مالونن..هی می مالونن..میشه نمد..
بعدش دیگه همین جوری سال های سال نمده تا یه روز ریقش در بره بندازنش دور.
فکر می کردم پشمیم.. بیراه هم نبود.. به نظرم یه مدته که دیگه.. نمدیم.
مال بندری ؟
سوار شدم ..گفتم عیب نداره سیگار بکشم؟..گفت یکی هم برا من روشن کن..کردم..تموم نشده گفت یه سیگار دیگه هم بهم بده..دادم..گفت حالا نری بگی بندری ها پر رو هستن..من بچه آبادانم که پررو ام!..گیر سه پیچ داده بود ازم پول نگیره..گرفت بالاخره.
"حشیش،پاسور،اسپری"باید وزنمو اضافه کنم ..یا مث مایکل جکسون تغییر رنگ بدم..کم کم از این که هر جا می رم مواد فروشا دنبالم راه می افتن خسته شده ام.
یه خونه 300 متزی.3 تا توالت داره.راه ورودی یکیش از یه توالت دیگه و یه حموم می گذره.یه حموم دیگه هم هست که واسه رسیدن بهش باید با احتیاط از روی توالت سوم خونه رد شی..کل این مجموعه هم فقط یه ورودی داره که تو یکی از اتاق خوابهاس..خود اتاق خوابه هم باز فقط یه ورودی داره که تو یه اتاق دیگه اس.
فکر کنم از این جوری ساختنش یه هدف متعالی داشتن..
ماهی های خوشگل . خوشمزه..دلت می خواد یه چیز باحال دیگه هم پیدا کنی..نیست.
دعا نویسای کنار خیابون..باد داغ پشت کولر گازی ها تو بازار..اسکله..تو صد متر فاصله، 10 تا زبون می شنوی...دکورشو عوض کنی،جیک ثانیه، می تونی جای آس ترین دختر تهرون آبش کنی با اون قد و هیکل..فقط دندوناش خرابن که یه لمینیت خرجشه..
-"مال بندری؟"
-"چی؟"
-"میگم مال بندری؟"
-"نه!"
بالاخره یه سی دی ابراهیم منصفی پیدا کردم(یه خواننده مرحوم بندریه که آهنگای آروم با یه گیتار اغلب با لهجه بندری یا بستکی می خونه و خیلی محبوبه..حال خوبی هم داره)..کیفیتش هم البته در حد فیلمای ژاپنیه که قدیما تلویزیون نشون می داد.
بندرعباس مرکز استان هرمزگانه.. سینما نداره..بی شمار معتاد داره..جوبهای خیابون اصلی شهرو فاضلاب پر کرده..زشت و بی قواره اس..پر بیکاره(با وجودی که همه میان بندر کار کنن)..
یاد دوبی می افتم..عصبانی می شم..کسی نیس فحشش بدم.
میگم چرا شماها هیچ کدومتون بندری نیستین؟..می گن بندری ها کار نمی کنن که..ساعت 2 شده..این پا اون پا می کنن که ولشون کنم..ساعت اداری تمومه آخه.
سوار شدم ..گفتم عیب نداره سیگار بکشم؟..گفت یکی هم برا من روشن کن..کردم..تموم نشده گفت یه سیگار دیگه هم بهم بده..دادم..گفت حالا نری بگی بندری ها پر رو هستن..من بچه آبادانم که پررو ام!..گیر سه پیچ داده بود ازم پول نگیره..گرفت بالاخره.
"حشیش،پاسور،اسپری"باید وزنمو اضافه کنم ..یا مث مایکل جکسون تغییر رنگ بدم..کم کم از این که هر جا می رم مواد فروشا دنبالم راه می افتن خسته شده ام.
یه خونه 300 متزی.3 تا توالت داره.راه ورودی یکیش از یه توالت دیگه و یه حموم می گذره.یه حموم دیگه هم هست که واسه رسیدن بهش باید با احتیاط از روی توالت سوم خونه رد شی..کل این مجموعه هم فقط یه ورودی داره که تو یکی از اتاق خوابهاس..خود اتاق خوابه هم باز فقط یه ورودی داره که تو یه اتاق دیگه اس.
فکر کنم از این جوری ساختنش یه هدف متعالی داشتن..
ماهی های خوشگل . خوشمزه..دلت می خواد یه چیز باحال دیگه هم پیدا کنی..نیست.
دعا نویسای کنار خیابون..باد داغ پشت کولر گازی ها تو بازار..اسکله..تو صد متر فاصله، 10 تا زبون می شنوی...دکورشو عوض کنی،جیک ثانیه، می تونی جای آس ترین دختر تهرون آبش کنی با اون قد و هیکل..فقط دندوناش خرابن که یه لمینیت خرجشه..
-"مال بندری؟"
-"چی؟"
-"میگم مال بندری؟"
-"نه!"
بالاخره یه سی دی ابراهیم منصفی پیدا کردم(یه خواننده مرحوم بندریه که آهنگای آروم با یه گیتار اغلب با لهجه بندری یا بستکی می خونه و خیلی محبوبه..حال خوبی هم داره)..کیفیتش هم البته در حد فیلمای ژاپنیه که قدیما تلویزیون نشون می داد.
بندرعباس مرکز استان هرمزگانه.. سینما نداره..بی شمار معتاد داره..جوبهای خیابون اصلی شهرو فاضلاب پر کرده..زشت و بی قواره اس..پر بیکاره(با وجودی که همه میان بندر کار کنن)..
یاد دوبی می افتم..عصبانی می شم..کسی نیس فحشش بدم.
میگم چرا شماها هیچ کدومتون بندری نیستین؟..می گن بندری ها کار نمی کنن که..ساعت 2 شده..این پا اون پا می کنن که ولشون کنم..ساعت اداری تمومه آخه.
۲/۲۴/۱۳۸۳
…بعضی مرضا هرگز خوب نمی شن..گهگاه می رن اون پس و پشتها و یه مدتی آفتابی نیستن..ولی بعد به مدتی انگار دوباره ککشون تو تنبونت می افته..انگار که حال کنی باهاشون..ندیدی بعضی ها یه دو ماهی مثبتن بعد یهو دوباره شکاک و منفی می شن؟..یا مرضای روانی ..توهم ردنا و غیره ای که دوباره رو میان؟..ول کردن همه چیزایی که یاد گرفتی و برگشتن به چیزایی که انگار تو ذاتت بودن..به کار گرفتن همه اون چیزایی که به درد نخور بودنشون دلیل یاد گرفتن مهارتهای بعدی بوده….
۲/۱۲/۱۳۸۳
خدا کیومرث صابری رو بیامرزه..
چرا ما آدما رو متهم می کنیم که"از خودشونن.."یا"حیف که طرفدار فلانی بود.."یاهر جور دیگه ای که بگی به گرایش به افراد و گروه ها متهمشون می کنیم..من نمی دونم چطور میشه از کسی واسه سوپاپ بودن انتقاد کرد؟(الان این بحث به شدت در مورد مارمولک هم در جریانه)مگه سوپاپ بودن چیزی غیر از تامین نسبی نیاز های طبیعی جامعه اس؟
اصلا این اعتبار فرضی "مستقل بودن"از کجا می آد؟..صرفا ناشی از اینه که ما همه کسایی رو که یه جورایی به نظر ما به هم مربوطن با یه چوب می رونیم؟..فرافکنی یه عقده ناخودآگاهه؟..
خدا کیومرث صابری رو بیامرزه..
چرا ما آدما رو متهم می کنیم که"از خودشونن.."یا"حیف که طرفدار فلانی بود.."یاهر جور دیگه ای که بگی به گرایش به افراد و گروه ها متهمشون می کنیم..من نمی دونم چطور میشه از کسی واسه سوپاپ بودن انتقاد کرد؟(الان این بحث به شدت در مورد مارمولک هم در جریانه)مگه سوپاپ بودن چیزی غیر از تامین نسبی نیاز های طبیعی جامعه اس؟
اصلا این اعتبار فرضی "مستقل بودن"از کجا می آد؟..صرفا ناشی از اینه که ما همه کسایی رو که یه جورایی به نظر ما به هم مربوطن با یه چوب می رونیم؟..فرافکنی یه عقده ناخودآگاهه؟..
خدا کیومرث صابری رو بیامرزه..
..از خواص و کاربردهای اصلی رفاقت حق اخذ حال بی قید و شرط می باشد که در مواردی به دلیل بعد فاصله و سایر عوامل جنبی تامین آن به میزان کافی میسور نمی گردد.لهذا(با لهاسا فرق می کنه)نقل قول ذیل را در راستای مطلب فوق الذکر عنوان می نماییم:
قال ارزیاب شتابزده:
"خشايار: شکل غلط از اسمی که بعد از پارسی باستان در پارسی ميانه و فارسی باقی نمونده. شکل پارسی باستانش هست «خشَ-یَر-شَن» (پادشاه مردم راست) که در بازسازی به صورت خشايارشا در آمده و بعد بعضی ها فکر کرده اند که «شا» يعنی «شاه» و با انداختنش به اسم خشايار رسيده اند که اصلا" معنی نداره!"
که بنده از ایشون و محققین انگلیسی تشکر می کنم..در مورد اسم خودم هم اگه جرات داری نظر بده!
قال ارزیاب شتابزده:
"خشايار: شکل غلط از اسمی که بعد از پارسی باستان در پارسی ميانه و فارسی باقی نمونده. شکل پارسی باستانش هست «خشَ-یَر-شَن» (پادشاه مردم راست) که در بازسازی به صورت خشايارشا در آمده و بعد بعضی ها فکر کرده اند که «شا» يعنی «شاه» و با انداختنش به اسم خشايار رسيده اند که اصلا" معنی نداره!"
که بنده از ایشون و محققین انگلیسی تشکر می کنم..در مورد اسم خودم هم اگه جرات داری نظر بده!
اشتراک در:
پستها (Atom)