skip to main
|
skip to sidebar
ال بهرام
۱۲/۰۶/۱۳۸۲
مي بخشيد!....چه طور بگم..ممكنه اين خنجرتون رو از تو چشم من در بيارين؟..اگه ناراحت نمي شين البته..چي؟..باشه پس..بعدا راجع به اين موضوع صحبت مي كنيم..
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
پیام جدیدتر
پیام قدیمی تر
صفحهٔ اصلی
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
مي خوانم
بهنود
قصههای عامهپسند
سلمان
مردي به نام اُمُّل
سايه
میرزا پیکوفسکی
توكاي مقدس
بايگانی وبلاگ
◄
2005
(26)
◄
سپتامبر
(6)
◄
اوت
(2)
◄
ژوئیهٔ
(1)
◄
ژوئن
(9)
◄
مهٔ
(4)
◄
آوریل
(4)
▼
2004
(73)
◄
دسامبر
(4)
◄
نوامبر
(5)
◄
اکتبر
(1)
◄
سپتامبر
(8)
◄
اوت
(11)
◄
ژوئن
(10)
◄
مهٔ
(10)
◄
آوریل
(6)
◄
مارس
(9)
▼
فوریهٔ
(3)
مي بخشيد!....چه طور بگم..ممكنه اين خنجرتون رو از ...
در جريان نبودم..يهو برگشت ازم پرسيد:“به نظر تو فرق...
اون بالا خيلي خوب نبود..ولي اين پايين ديگه خيلي بد...
◄
ژانویهٔ
(6)
◄
2003
(137)
◄
دسامبر
(9)
◄
نوامبر
(6)
◄
اکتبر
(12)
◄
سپتامبر
(16)
◄
اوت
(5)
◄
ژوئیهٔ
(11)
◄
ژوئن
(18)
◄
مهٔ
(18)
◄
آوریل
(11)
◄
مارس
(13)
◄
فوریهٔ
(9)
◄
ژانویهٔ
(9)
◄
2002
(139)
◄
دسامبر
(11)
◄
نوامبر
(14)
◄
اکتبر
(16)
◄
سپتامبر
(38)
◄
اوت
(31)
◄
ژوئیهٔ
(29)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر