۸/۰۷/۱۳۸۱

چه خالي مي ده،خودم يه كس وپرتي مي نويسم،بعد باز خودم ميرم مي خونمش و فيض ميبرم.

فقط به خودم ايميل نمي دم!
-“..كون كش ،فحش نده خانواده هست“
كمي كه نجابت به خرج مي دادي دهنت رو صاف مي كرد ..طبعا ذله مي شدي:
-“گير عجب خري افتاديم ،ها“
-“خودت گير عجب خري افتادي“..
نكته احمقانه اش اينه كه اين جمله رو من اقلا صد بار ازش شنيده ام!
خوب نميشي..
..عادت هم نمي كني
عوض هم نمي شي
..از قضا ظاهرا دق هم كه نمي كني..

پس بگو به درك.(لابد)

۸/۰۵/۱۳۸۱

زندگي كردن عجب كار سختيه..آدم چطور مي تونه وقتشو به بطالت نگذرونه؟من هميشه هزار تا كار دارم ،كار به معني كار،كه حداقل پونصدتاشون به تاخير هم خورده ان.به صد تا موضوع مختلف علاقه مندم.به تعداد قابل توجه دوست و رفيق دارم.مي تونم اقلا براي آينده برنامه ريزي كنم،يا زبان بخونم،يا مث حالا چيزي بنويسم خطي بكشم.

اما با اجازه تون يهو ميبيني با آرامش بسيار نشسته ام پاي تلويزيون،كانال عوض ميكنم و سيگار مي كشم.به مدت 17 ساعت.

به اخبار ديروز BBCتوجه فرماييد:
1-تك تيرانداز واشنگتن شناسايي و دستگير شد.او مسلمان است ونسبت به القاعده سمپاتي داشته.گيرم كه جزو ارتش آمريكا هم يه خورده بوده.
2-10 نفر پاكستاني مسلمان تندرو در رابطه با انفجار بالي شناسايي شده اند.با عكس دسته جمعي!در فرودگاه!!
3-يك عده مسلمان تندرو چچني يك تياتر را در مسكو اشغال كرده بيش از 700 نفر را گروگان گرفته اند.
4-يك فروند عرب فلسطيني متولد اردن،و البته مسلمان، كه در لندن اينگيليسا زندگي مي كرده(و به تازگي با bbc مصاحبه كرده)،و در الجزاير،اسپانيا،فرانسه و اردن پرونده قضايي دارد ،در رابطه با ترو ريسم و القاعده و اينا تحت پيگرد قرار گرفت و در لندن دستگير شد.
5-سربازان اسراييلي پيرو حمله انتحاري دوشنبه كه منجر به مرگ 14 غيرنظامي شد ،بوسيله تانك به روستاي جنين مراجعه كردند تا عوامل مسلمان تندرو دست اندركار را دستگيركنند.
6-بزرگان نسبت به احتمال حمله القاعده به خطوط راه آهن آمريكا هشدار دادند.
7-اتحاديه اروپا راهكارهاي گسترش را بررسي مي كند.!

چه آشي بشه!!..چرا اخيرا مسلمونا اينقدر تندرو خيز شدن،يهو؟!ميدوني انگار دنيا يه جاي خيلي امن و امانيه و فقط يك عده حشرات موذي ،به نام مسلمان تندرو ،مخل نظم هستن.احمقانه است ،و به همين خاطر هيچ بعيد نيس، اين كه اسم ايران تو اين قضايا برده نميشه ، منجر به يه زلزله هشت ريشتري بشه!



“حالا كه اين تروريست هاي مسلمان خطرناك به كشتي و تئاتر ما حمله كرده اند،پس ما هم در جنگ با عراق و اين تروريست ها از آمريكا پشتيباني مي كنيم!“به نظر من كشورهايي مثل فرانسه و روسيه به همبن روشني كه ما ميفهميم اين مجموعه حوادث را به عنوان اشاره اي از جانب آمريكا دريافت مي كنند و بر اساس آن تصميم مي گيرند.احتمالا بيش از من و شما هم در اين مورد شواهد قابل استناد دارند!به نظرم در عالم كله گنده ها اين ماجراها جز اعمال فشار آمريكا چيز ديگه اي نيس.

فرض كن آمريك(يا بوش!) بر مي گردد به حضرت پوتين مي گويد :“مياي با اين تروريست هاي مسلمان بجنگي يا تروريست هاي مسلمانم را بندازم به جونت؟!“

...كل اين قضيه هم البته تقصير اين چشم چپ هاست،لابد!




حالا اينو داشته باش كه روسها با اين استفاده واقعا بهينه اي كه از گاز هاي سمي كردن،با چه شرم و حيا و رودربايستي اي بايد با آمريكا،در جنگ با توليد كننده بالقوه سلاحهاي كشتار جمعي، همراهي كنن!


۸/۰۴/۱۳۸۱

..به انبوه پيكان سواراني كه در آفرينش و تحمل بلاي ترافيك شريكند نگاه مي كنم..وضع اسفباري است كه به آن عادت كرده ايم..بيچاره هاي جهان سومي مسلمان با درآمدهاي زير خط فقرتان!
..يادم آمد كه ابنها حداقل يه پيكان دارند..با اين اوصاف پس وضعشان از من يكي بهتره..پس خفه!!

۸/۰۳/۱۳۸۱

..((چرا نمينويسم ؟

خوب لابد هيچي واسه نوشتن ندارم ... يا شايدم دارم ولي نميشه نوشت ... يا شايدم ميشه نوشت نميشه پابليش کرد ... يا شايد ميشه پابليش کرد ....... چي شد !!!... ))
فكر مي كردم فقط مشكل منه..در واقع فكر مي كردم به خاطر ويژگيهاي منحصر به فرد منفي ام! بايد اينطور باشد..اما هر چي وبلاگ مي خونم مي بينم همه..يا تقريبا همه..با اين قضيه كه “آدم سخته خودش باشه“ مشكل دارن!

بعد به اين نتيجه رسيدم كه وقتي آدم فرضا خنگه ،يا مثلا از خودش خوشش نمياد، چه لزومي داره كه مساله رو اين طوري مطرح كنه؟!
خب...باشه...يه بار ديگه هم امتحان مي كنيم....اين دفعه شايد يه جور ديگه.
چشمم ترسيده كه مي گم شايد.

۷/۲۰/۱۳۸۱

"اگه واقعا می خوای بيشتر بشنوی اصرار نکن، برو ظرفيتتو بيشتر کن."
از كاپيتان هادوك
..قصارات قابل تاملي دارد!..به نظرم با اون هاپيتان كادوك توي من من وتيلو يه نسبتهايي داره!

۷/۱۷/۱۳۸۱

به قولي: ما درسته كه دموكراتيك نيستيم،اما كاملا ديكتاتوري هم نيستيم،يا بالعكس....اين قضيه غير از عالم سياست، عموما در خانه مان هم صدق مي كند.

۷/۱۴/۱۳۸۱

خدا كجاست؟نيستِ.داستان من گندتر يود.در دنيايي كه آنچه هستي ،آنچه مي خواهي ،وهمي است ، خيالي است دروغي است،نه رويايي حتي.و هيچ چيز با تو سر سازگاري ندارد.به كجا مي روم؟كيستم؟هر روز همه جا در هزاران مجله درجه سه،ماجراي هزار آدم مثل من نقل مي شود.من،ناتوانم.روي دو پايم نمي توانم بايستم،كه زير پايم خالي خاليست.و باري است بر دوشم فراتر از توانم.من هيچ نيستم جز بازيچه اي، كه حقيقتي تكراريست.
بر من نخند نگري..جالب نيستم.شكسته ام،همه چيز را شكسته ام با خود .تنها نيستم،نمي توانم باشم.جايي ايستاده ام،كه شايد.جايي كه خداي دو عالم بر من پسنديده و صلاح هيچ كس را لحاظ نكرده.من،مي ترسم.دستهايم مي لرزند.غروري ندارم كه كمكي را پس بزنم.كمكي امّا نيست،نمي تواند باشد.باريست كه سبك نمي شود.گم شده ام سالهاست.و حجم گم شدنم تصاعد هندسي دارد،با جهش هاي عظيم ،چون امروز و حالا.و همه تئوريهاي عالم مصداق پشمند،پشم.
كسي كه تنها ايستاده ،براي محاكمه خود را دارد،من امّا دادگاهم را به دوش مي كشم ،تنها نيستم.تنهاييم،نه اراده و نه تقدير،كيفر من است،به گناه خلقت،خدايا نيستي،نيستي؟
كاش بودي.

تمام شده ام.بزن،مهر“باطل شد “را.چه ساده تمام مي شويم با هم.كاش دنيا ،ديگر بود.

۷/۱۳/۱۳۸۱

يه زماني عاشق تلفن بودممث دختراي 14 ساله،و گراهام بل رو بزرگترين مخترع تاريخ مي دونستم.از شنيدن زنگش خوشحال مي شدم.موبايلو كه فروختم انگار از بچه ام جدا مي شدم....و از دوران مزوزوييك حرف نمي زنم.
حالا مدتيه زنگ تلفنم قطعه ،اگه بخواين مي تونين پيغام بذارين،اگه بخوام جواب مي دم.
بل هم مث بقيه است!



President Bush and Colin Powell were sitting in a bar.
A guy walks in and asks the barman, "Isn't that Bush
and Powell sitting over there?"
The barman says, "Yep, that's them."
So the guy walks over and says, "Wow, this is a real
honor. What are you guys doing in here?"
Bush says, "We're planning WW III". And the guy says,
"Really?
What's going to happen?" Bush says, "Well, we're going
to kill 4 million Iraqis this time and one bicycle
repairman."
The guy exclaimed, "A bicycle repairman!!!, why kill a
bicycle repairman?
Bush turns to Powell, punches him on the shoulder and
says, "Well, I win the bet.
I told you no one would worry about the 4 million
Iraqis!"